۵.۷.۸۸

این یک "نفر" هوای دلم را میلرزاند


کجا میجهد این دو اسب تازی
کجا میرود این دو سیب سفید زیر پیراهنت
مگر من چقدر دوام میاورم در برابر رطوبت لبهایت...؟
برای نرفتن من،قهر کوک میکنی؟
من از هزار و یک شب چشمانت فهمیدم
از دست های پریشانت
از لرزش صدای بودنت!
با خاطره هایم به بزم بنشین...تا زمان رسیدن
تا زمان یکی شدن.تا زمان همخوابگی...
وسوسه های رفتنم بیشتر از ماندم است!

۲.۷.۸۸

ادم وقتی خوابی،بغلت کردن و بردن رو تخت گذاشتنتم!

من آدم ارتباط از راه دورش نیستم.

من آدم لمس کردنم

آدم بو کشیدن گردنت...




ادم وقتی خوابی بغلت کردن و بردن رو تخت گذاشتنتم!

من ادم بغل کردنهای بی حساب و کتابم.

ادم بی حیای بازی تو جمع...

من آدم روی تختم!

من آدمی نیستم که با یه زنگ تو هفته دخل قضیه رو بیاری...

من آدمی هستم که وقتی پام از در خونت گذاشتم بیرون بهم زنگ بزنی.

خلاصه من آدم مجازی بودن نیستم!





من آدم بودنم!





۱.۷.۸۸

ناتمام

من یه کار انجام نشده دارم.
یه نگاه نکرده.
یه نفس کشیده نشده!
یه دل تصاحب نشده...

من هنوز برای تمام شدن زیادی جوانم!